تمامی من ها فدای مهر نگاهت - عشق و زندگی


تمامی من ها فدای مهر نگاهت

به نام نامی حق

و به یاد شیرین حضرت عشق

و بسم رب المهدی

***

تو کیستی که با شنیدن نامت چنان غرق اوهامم که زجه های غمین دلم را دگر نمیشنوم

تو کیستی که با آمدن نامت زخم های عمیق دلم را دگر نمیبینم

تو کیستی که ندایت مرا بهاری کرد؟

تو کیستی

از کدامین قبیله ی تابناکی که نور وجودت هستی را سبز کرده

از کدامین دیاری که نرگس شهرمان با دیدنت افول کرده

از کدامین چشمه ی حیات نوشیده ای که جانمان با تو تازه شده

من از کدام قبیله ام که این چنین عشق را بد اموخته ام

من از کدام دیارم که این قدر غافل و گنه کارم

من از کدام چشمه ی هستی نوشیده ام که ساکت و تارم

تو از کدام بهشت و من از کدام جهنم

تواز کدام بهار و من از کدام پاییز

تو از کدام نسیم و من از کدام طوفان

من و تو و مار ا چه چیز معنا کرد؟

چه چیز سایه ی لطفت را بروی ما گسترد؟

چه چیز مهر نگاهت را همدم ما کرد؟

هنوز که هنوز است هیچ نمیدانم هیچ.... هیچ... هیچ...

فقط...

من و تمامی من ها اسیر و مجنونیم

ز مهربانی و لطفت هماره مدیونیم

***

 التماس دعا

یا علی